سفرنامه
پسر نازم: خداراشکر که مجالی یافتم تا برایت مطلبی بنویسم پسر نازم خدا را شکر که مجالی یافتم تا برایت مطلبی بنویسم. سفر نوروزی ما از روز 25اسفند ماه 90ساعت 8 صبح به مقصد مشهد مقدس آغاز شد.این اولین بار بود که به پابوس امام رئوف میرفتی.از آنجا که مادر بزرگت (مادر مامانی)هم در مشهد ساکن است،این سفر هم زیارت بود و هم سیاحت. برای استقبال از ما،مامان فرشته و دایی محمود ،خاله مژده و زن دایی به فرودگاه آمده بودند.خاله مژده همیشه مهربان با یک دسته گل بسیار زیبا به استقبالت آمده بود.همه دورت حلقه زدند و تو را غرق بوسه ساختند.یادم رفت بگویم که مورد تفقد چند دختر دانشجو قرار گرفتی و پس از آنکه حسابی تو را بوسیدند چند عکس یادگاری در حالی که...
نویسنده :
محمد طاها
21:57